راهنمای مطالعه
نقش آموزی جنسیتی
جنسیت چیست؟ چه عاملی از ما یک زن یا یک مرد میسازند؟ آیا ویژگیهایی که جنسیت ما را مشخص میکنند ذاتی هستند و موقع تولد همراه با ما وارد این دنیا میشوند یا بعداً و تحتتأثیر تربیت خانوادگی و آموزشی که در مدرسه میبینیم و ارزشهای جامعه کسب میشوند؟
نقش آموزی جنسیتی چطور اتفاق میافتد و ما چگونه به درکی از جنسیتمان میرسیم؟
همهی ما با ویژگیهای فیزیکیای به دنیا میآییم اما نمیتوان منکر این موضوع شد که در طول رشد و تبدیل شدن از یک کودک به یک بزرگسال چیزهایی را از محیط اطراف و افراد جامعه یاد میگیریم که به عنوان صفات زنانه یا مردانه شناخته میشوند.
نقش آموزی جنسیتی به معنای رفتارها و ویژگیهایی هستند که فرهنگ یک جامعه برای زنان و مردان مناسب میداند و این ویژگیها در جوامع مختلف، متفاوت هستند.
نقش آموزی جنسیتی و مراحل رشد کودک
کودکان تا قبل از دو سالگی ایدهای از جنسیت خودشان ندارند و از دو سالگی به بعد کمکم با مشاهدهی پدر و مادر و اطرافیان متوجه تفاوتهای زن و مرد میشوند و یاد میگیرند که چه رفتارهایی مردانه و چه رفتارهایی زنانهاند.
از سه سالگی به بعد، اسباببازیها و لباسهای دخترانه یا پسرانه کمکم و به صورت نامحسوس به کودکان آموزش میدهند که مردها آتشنشان و پلیس میشوند و به رانندگی علاقه دارند اما دخترها آشپزی میکنند و لباسهای صورتی میپوشند و به مهمانی میروند. اگر کودکی در این سنین رفتاری متفاوت با هنجارهای جامعه انجام دهد، مورد انتقاد قرار میگیرد.
معمولاً پدر و مادر نمیتوانند بپذیرند که پسر بچهای عروسکبازی کند یا دختری به تفنگبازی و ماشینبازی علاقه نشان دهد.
والدین و نقش آموزی جنسیتی
والدین اولین افرادی هستند که نقشهای جنسیتی را به کودکان یاد میدهند. آنها با لباسها، کتابها و اسباببازیهایی که برای فرزندشان تهیه میکنند و نحوهی پرورش و تشویق و تنبیه، از کودکشان انتظار دارند که به عنوان دختر یا پسر از الگوی خاصی پیروی کند.
رسانهها و نقش آموزی جنسیتی
بازیهای کامپیوتری، کارتونها و فیلمها نقش مؤثر و پررنگی در آموزش ویژگیهای جنسیتی به کودکان دارند و معمولاً کلیشههای جنسیتی را بازتولید میکنند. مثلاً در اکثر بازیها و برنامههایی که برای کودکان ساخته میشوند، مردان قهرمان هستند و زنان را نجات میدهند.
چنین رسانههایی به پسربچهها یاد میدهند که باید شجاع و قوی و نجاتدهنده باشند و به دخترها آموزش میدهند که نیاز به حامی دارند و نمیتوانند قهرمان بشوند.
رویکرد یادگیری اجتماعی و نقش آموزی جنسیتی
بنابر رویکرد یادگیری اجتماعی کودکان نقشهای جنسیتی را از اطرافیان و ارزشهایی که در جامعه تبلیغ میشوند، یاد میگیرند. هر گاه آنها رفتاری زنانه یا مردانهای از خود نشان بدهند که با جامعهای که در آن زندگی میکنند متناسب باشد، تشویق و در غیر این صورت تنبیه میشوند.
این تشویق و تنبیهها در طول زمان در فرد درونی میشوند و او به این باور میرسد که چه رفتارهایی با جنسیتش همخوانی دارند.
رویکرد رشد شناختی و نقش آموزی جنسیتی
رویکرد شناختی به نوعی مسئولیت بیشتری را برای کودک قائل است و اعتقاد دارد که کودک اطلاعات را از محیط دریافت میکند و در ذهنش آنها را پردازش میکند و به این نتیجه میرسد که زنان چه ویژگیهایی دارند، مردان چه ویژگیهایی دارند و باید چه رفتارهایی را متناسب با جنسیتش انجام دهد.
کلیشههای جنسیتی
کلیشههای جنسیتی برخاسته از فرهنگ هستند و این ویژگی را دارند که با مرور زمان و تغییرات و اصلاحات اجتماعی تبدیل به مشکل شوند. مثلاً وقتی در جامعهای این باور وجود دارد که بعضی از شغلها مردانه و بعضی دیگر زنانه هستند، با ورود زنان به جامعه و موفقیتهای بیشمار آنها این باورها تبدیل به کلیشه میشوند.
امروز ما زنان آتشنشان، فضانورد و پلیس فراوانی را در سراسر جهان میبینیم، در حالی که در گذشته این شغلها مردانه تلقی میشدند و زنان محدود بودنند به خانهداری یا شغلهایی مثل معلمی و پرستاری.
همچنین کلیشههای جنسیتی میتوانند بعضی رفتارها را مردانه یا زنانه بدانند و اینطور عنوان کنند که پسرها هرگز نباید گریه کنند و گریه کردن کاری دخترانه است. در حالی که از نظر روانشناختی این یک باور اشتباه است و گریه کردن شکلی از مواجهه با غم و ناراحتی است و ارتباطی با جنسیت ندارد.
کلیشهها نقشها را محدود میکنند، باعث کاهش خلاقیت میشوند و آزادی برای شکوفایی استعدادها را از زنان و مردان میگیرند. بهتر است که جوامع و خانوادهها نسبت به نقشهای جنسیتی انعطافپذیر باشند و آگاه باشند که این نقشها با توجه به مقتاضیات زمانه قابل تغییر هستند.
در ادامه مطالعهی مقالهی «آموزش جنسی چیست؟» را به شما پیشنهاد میکنیم.