اختلال خواب

روانشناسی خواب





 

روانشناسی خواب

ما معمولاً هر شب بیشتر از دو ساعت زمان صرف خوابیدن می کنیم. دانشمندان دقیقاً نمی دانند که ما چطور و چرا خواب می بینیم. زیگموند فروید، پدر علم روان شناسی مدرن، معتقد بود که خواب دیدن دریچه ای به سمت تمایلات ناخود آگاه ما است.

بعد از سال 1953، زمانی که پژوهشگران برای اولین بار خواب REM را در نوزادان توصیف کردند، دانشمندان شروع کردند به مطالعه در مورد خواب و رویا دیدن و شاید روانشناسی خواب به نوعی از آن نقطه آغاز شد.

در تمام مدت شب، چرخه های خواب از مرحله یک به مرحله دو، سه و چهار می رود و دوباره از مرحله چهار به مراحل قبلی باز می گردد. در این چرخه در فاصله های منظم افراد می توانند از مسیر خارج و وارد مرحله REM بشوند. رویاها معمولاً در REM دیده می شوند. به  همین دلیل اگر فرد در این زمان از خواب بیدار شود رویای خود را به وضوح به یاد می آورد.

رویکردهای روانشناختی به خواب دیدن

رویکردهای زیادی نسبت به مسأله خواب دیدن وجود دارند. تئوری های مختلف مستقیماً با پنج رویکرد در علم روانشناسی مرتبط هستند: رویکرد روانکاری، روانشناسی انسان گرا، رفتار گرایی، روانشناسی شناختی و جدیدترین رویکرد یعنی علوم اعصاب. بعضی از رویکردها نقاط مشترکی دارند و بعضی دیدگاهی جدید به خواب انسان دارند.

رویکرد روانکاوی به روانشناسی خواب

روانشناس هایی که دیدگاه روانکاوی دارند معتقدند که رفتارهای ما نتیجه نیروهای ناخود آگاه هستند. و در رویاها همه این نیروها، تمایل ها و غرایز سرکوب شده به نمایش گذاشته می شوند.

به عنوان مثال اگر کسی در زندگی واقعی از کمبود رابطه جنسی رنج ببرد و تمایلات جنسی‌اش را سرکوب کند، ممکن است خواب چیزهایی را ببیند که نماد رابطه جنسی هستند.

فروید و هم فکرانش معتقد بودند که خواب های یک فرد آن قدر ناخوشایند هستند که ذهنش معنای حقیقی آن ها را در پوششی که کم تر تهدید کننده باشد قرار می دهد و اگر بتوان این پوسته را شکافت به معنای حقیقی رویاها پی می بریم.

به عنوان مثل او خواب دیدن در مورد بالا رفتن از پله ها، پرواز کردن یا ورود به راهرو را نشانه ای از عمل جنسی می داند. کتاب های روان کاوی متعددی چاپ شده اند که لیستی از اجسام و وقایع که ممکن است در خواب دیده شوند و معنای حقیقی آن ها منتشر کرده اند.

رویکرد روانشناسی انسان گرا به روانشناسی خواب

روانشناسان انسان گرا معتقدند که آدم ها تلاش می کنند از همه قدرت ها و استعدادهای درونی شان استفاده کنند و به خود شکوفایی برسند. آن ها باور دارند که انسان اراده آزاد دارد و می تواند در مورد زندگی اش تصمیم بگیرد.

رویکرد انسان گرا شباهت زیادی به رویکرد روانکاوی دارد. هر دو رویکرد بر فرایند افکار درونی و ذهن برای توضیح دادن درباره خواب تمرکز می کنند. هر دو رویکرد معتقدند که خواب ها همیشه با فردی که آن ها را می بیند در ارتباط هستند آن فرد در خواب هایش حضور دارد.

 

رویکرد رفتار گرایی نسبت به روانشناسی خواب

تمرکز روان شناسان رفتار گرا بر رفتارها است و کمتر به درونیات می پردازند. آن معتقدند که رفتار می تواند با تغییر محیط تغییر کند. اگر کسی بتواند محیطی که باعث یک رفتار می شود را تغییر بدهد، می تواند آن رفتار را تغییر بدهد.

بیشتر تحقیقات روان شناختی که در مورد خواب انجام شده اند بر ناخود آگاه و فرایندهای بیولوژیکی تمرکز کرده اند اما رفتارگراها به رفتارهای فرد موقع خواب توجه می کنند.

آن ها تأکید دارند که در روانشناسی خواب باید رفتار فرد را موقع خواب و بیداری بررسی کرد. این بررسی نشان می دهد که چطور رفتار انسان موقع بیداری بر رفتار او موقع خواب تاثیر می گذارد. روانشناسان رفتارگرا معتقدند که رویاها خاطرات نیستند بلکه انعکاس محیط بیرونی فرد هستند.

رویکرد شناختی به روانشناسی خواب

رویکرد شناختی به افکار، درک و شناخت فرد از آن چه در اطرافش می گذرد متمرکز است. روانشناسان شناختی معتقدند که اعتقادات، باورها و دیدگاه های فرد بر رفتارش تأثیر می گذارند. آن ها مغز را مرکز خواب ها می دانند. و رویاها را به معنای آرزوهای سرکوب شده نمی دانند بلکه واکنشی از مغز در حالت استراحت می دانند.

تئوری «خواب برای بقا» معتقد است که رویا دیدن به یک فرد اجازه می دهد تا اطلاعاتی را که در طول روز به دست می آورد پردازش کند و این روشی برای یادگیری و به یاد آوردن خاطرات است.

افراد به واسطه خوابیدن اطلاعات را ذخیره و پردازش می کنند و چیزهایی را یاد می گیرند. این تئوری می تواند در نظر بسیاری از ما منطقی باشد چون بسیاری از ما خواب هایی می بینیم که با فعالیت هایمان در طول روز مرتبط هستند.

رویکرد علوم اعصاب به خواب دیدن

رویکرد علوم اعصاب به رویا و خواب دیدن فقط مرتبط با فرایندهای بیولوژیکی انسان است و بر فعالیت های سلول های عصبی در بدن و مغز تمرکز می کند. بر اساس یک تئوری در طول خواب REM، خاطراتی که جایی در مغز مخفی شده اند فعال می شود و مغز آن ها را به یاد می آورد.

متخصصان علوم اعصاب رویاها را پوششی از آرزوهای سرکوب شده نمی دانند. آن ها رویاها را بی معنی می دانند و این طور عنوان می کنند و ما فقط به این دلیل رویا می بینیم که وقتی خواب هستیم بدنمان همچنان در حال فعالیت است.

ممکن است هرگز روانشناسان در مورد چگونگی و دلیل رویا دیدن به توافق نرسند. تنها چیزی که الان از آن مطمئن هستیم این است که آدم ها رویا می بینند و رویاها می توانند زنده، رنگارنگ، عجیب یا ترسناک باشند. رویاها چه هدفمند باشند و چه بی معنی، بخشی از زندگی ما هستند.

پژوهشگران همچنان مشغول تحقیق در مورد خواب و رویا هستند و شاید وقتی به درک عمیق تری از مغز برسند بتوانند رویاها را توضیح بدهند.

در ادامه مطالعه مقاله «کابوس و سلامت روانی» را به شما پیشنهاد می کنیم.

برای آگاهی بیشتر از رابطه خواب و سلامت روان، می توانید با مشاوران آیدانیتو تماس بگیرید.

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *