راهنمای مطالعه
خودکشی در نوجوانان
وقتی خبر ناراحتکننده و هولناک خودکشی یک نوجوان منتشر و پخش میشود، بیشتر مردم میخواهند بدانند که دلیل خودکشی او چیست. بعضی از افراد دوران نوجوانی خودشان را یکی از شیرینترین دوران زندگی میدانند و خودکشی کردن در این دوران برایشان بیمعنی است. اما این یک واقعیت است که نوجوانان میتوانند از دردهایی واقعی رنج ببرند، در موقعیتهای هولناکی قرار بگیرند و تصمیم بگیرند که به زندگی خود پایان دهند. اما به راستی چه عواملی منجر به خودکشی در نوجوانان میشوند؟
علل احساسی خودکشی در نوجوانان
بیشتر نوجوانانی که بعد از یک خودکشی ناموفق مورد بررسی قرار گرفتهاند، این طور اظهار کردهاند که دلایل اصلی خودکشیشان احساس ناامیدی و تنهایی بوده. این نوجوانان معمولاً حس میکنند که هیچ راه حلی برای مشکلاتشان وجود ندارد. آنها راهی جز مرگ پیش رویشان نمیبینند و به این باور رسیدهاند که هیچ کنترلی بر زندگیشان ندارند.
خودکشی در نوجوانان میتواند دلایل احساسی دیگری هم داشته باشد. مثلاً گاهی اوقات آنها میخواهند از احساساتی مثل درد، طردشدگی، کمبود عشق در زندگی، قربانی بودن و گمشدگی نجات پیدا کنند. ممکن است نوجوانان احساس کنند که تحمل چنین احساساتی از توانشان خارج است و تنها راه نجات خودکشی است.
گاهی اوقات هم نوجوانان از اینکه دیگران را ناامید کنند میترسند و فکر میکنند که باری بر دوش اطرافیان و والدینشان هستند و چنین باوری میتواند منجر به خودکشی شود.
علل محیطی خودکشی در نوجوانان
موقعیتهای مختلفی در زندگی نوجوانان میتوانند دلایل خودکشی باشند. مورد ظلم و تهدید قرار گرفتن در محیط واقعی و مجازی، یک زندگی خانوادگی خطرناک، سوءاستفادههای عاطفی، جسمی یا جنسی، از دست دادن یکی از نزدیکان، به هم خوردن رابطهی عاشقانه و … میتوانند منجر به خودکشی شوند. اغلب اوقات تعداد زیادی از این عوامل محیطی با هم اتفاق میافتند و در نهایت نوجوان را درگیر افکار یا اعمال خودکشی میکنند.
به عنوان مثال یکی از نوجوانانی که دست به خودکشی زده و خوشبختانه موفق نشده بود، پسر 15 سالهای بود که دیگر هیچ انگیزهای برای زنده ماندن نداشت. همه چیز از وقتی مادرش فوت کرده بود برای او سخت و پیچیده شده بود. پدرش دو شغل داشت و بیشتر اوقات عصبانی و آشفته بود. گفتوگوهای او و پدرش همیشه تبدیل به دعوا میشد.
بعد از امتحانات آخر سال او فهمید که در درس ریاضی رد شده است و از برخورد پدرش با این شکست میترسید. او قبلاً با دختری همسنوسال خودش آشنا شده بود و همهی مشکلات را با او درمیان میگذاشت و باور داشت که تنها کسی که او را درک میکند آن دختر است. اما رابطهاش با دختر به هم خورده بود و این پسر نوجوان دیگر نمیدانست که چطور میتواند خودش را آرام کند.
در نهایت او با خوردن قرص دست به خودکشی زده بود.
همانطور که در مثال بالا میبینیم، ممکن است مجموعهی عوامل بسیاری (احساسی و محیطی) منجر به خودکشی یا تلاش برای خودکشی در یک نوجوان شوند.
اختلالات و بیماریهای ذهنی
علاوه بر همهی علل احساسی و محیطی خودکشی، گاهی اوقات یک بیماری روانی میتواند دلیل خودکشی باشد. بعضی از نوجوانان خودکشی میکنند چون مبتلا به افسردگی، اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی یا سایر اختلالات روانی هستند. این بیماریها قابلیت این را دارند که یک نوجوان را بسیار رنج بدهند.
به همین دلیل وقتی نوجوان درگیر افکار خودکشی است، باید حتماً تحت نظر یک روانپزشک قرار بگیرد.
آنچه اهمیت دارد و باید به خاطر بسپاریم این است که نوجوانان به دلیل تمایل به مرگ، به خودکشی فکر نمیکنند و به آن دست نمیزنند بلکه آنها برای فرار از یک موقعیت ناگوار یا احساسات دردناک به خودکشی روی میآورند. خودکشی به ندرت فقط به یک دلیل اتفاق میافتد و معمولاً ریشهی خودکشی، مجموعهای از علل است.
این موضوع به این معنا است که با کمک به یک نوجوان در موقعیتی ناگوار یا آموزش روشهای مقابله با احساسات دردناک میتوانیم از خودکشی نوجوانان جلوگیری کنیم.
در اکثر مواقع برای جلوگیری از خودکشی یک نوجوان مستعد خودکشی نیازمند کمکهای تخصصی یک دکتر یا رواندرمانگر هستیم و ممکن است علاوه بر خانواده، دوستان، نزدیکان و کارکنان مدرسهی نوجوان هم در فرایند درمان وارد شوند.
در ادامه مطالعهی مقالهی «بررسی علل پرخاشگری در نوجوانان» را به شما پیشنهاد میکنیم.