راهنمای مطالعه
وسواس در جوانان
تأثیر اختلال وسواس در جوانان، بسته به فرد مبتلا، متفاوت است، اما وقتی که جوانی یک زندگی مستقل را آغاز می نماید، این اختلال میتواند مشکلاتی را در رشد مناسب اجتماعی و ذهنی او ایجاد نماید. این موضوع در برخی از مکان ها مانند محیطهای دانشگاهی و شغلی که همراه با تعاملات و ارتباطات اجتماعی بسیاری است، تشدید می شود و اختلال وسواس میتواند بسیار آسیبزا باشد.
به عنوان مثال وسواس میتواند دانشجویانی را که در خوابگاه زندگی میکنند، آزار دهد و بر میزان استرس آن ها بیفزاید. کسانی که مبتلا به وسواس فکری عملی هستند، معمولاً از آلودهشدن توسط افراد و وسایل میترسند. در نتیجه جوانانی که از وسواس رنج میبرند ممکن است موقع ورود به خوابگاه دچار اضطراب شدیدی بشوند.
همچنین افرادی که وسواس دارند همیشه از محیطهایی که بهواسطهی آنها امکان بهوجود آمدن افکار وسواسی وجود داشته باشد، فراری هستند. عقبنشینی کردن جوانان وسواسی از عملکرد اجتماعی، میتواند مانع بهوجود آمدن یک سبک زندگی سالم در محیط های دانشجویی و کاری شود.
اختلال وسواس چیست؟
وسواس تکرار مداوم یک فکر یا عمل است که با نوعی احساس اجبار همراه است. فرد وسواسی مدام با یک فکر یا تصویری در ذهنش، کلنجار میرود و یا حتی کاری مثل شستوشو را بارها در طول روز انجام میدهد. او میخواهد این تکرار را متوقف کند اما نمیتواند.
روانشناسان ریشهی وسواس را اضطراب میدانند و معتقدند که فرد وسواسی در سازگار شدن با محیط دچار اشکال اساسی است. وسواس بهصورتهای مختلف بروز پیدا میکند. گاهی فکرکردن بیوقفه به یک موضوع و یا حساسیت بیش از حد نسبت به نظم و ترتیب و قرارگرفتن وسایل بهشکل و یا در زاویهای خاص ، نشانه هایی از بروز وسواس هستند. بعضی اوقات هم این اختلال خود را در قالب شستوشوی اغراقشده و ترس از جِرم و کثیفی نشان میدهد.
افراد وسواسی انعطافناپذیر، سختگیر و ریزبین هستند. آنها از تغییر و تحول فرار میکنند و با موقعیتهای جدید مثل شغل جدید، تغییر محل سکونت، ازدواج و…به سختی سازگار میشوند. به همین دلیل اختلال وسواس در جوانان میتواند زندگیهای بسیاری را دچار تلاطم کند، زیرا دوران جوانی یعنی بازهی زمانیای از عمر هر انسان که با تغییرات بسیاری همراه است.
داستان یک جوان وسواسی
جوانانی که مبتلا به اختلال وسواس فکریعملی هستند، ممکن است احساس تنهایی کنند. یک زن ۲۵ سالهی انگلیسی به نام آنا، داستان زندگی اش را با کسانی که در موقعیتی مشابه او قرار دارند، بهاشتراک گذاشته است.
آنا میگوید نمیتواند زمانی را بهخاطر بیاورد که نگران تشریفات خاص نبوده باشد. فوبیای او وقتی که خیلی جوانتر بود، با ترس از هیولاها آغاز شد. او بنابر عادت چک میکرد تا مطمئن شود که سیفون توالت کشیده شده است و آیا همهی شیرهای آب بسته هستند یا نه! علت این قبیل کارها از دید آنا، ترسی بود که از هیولاها داشت، او تصور می کرد که در صورت بسته نبودن شیرها، هیولاها قادرند از آنها بیرون بیایند.
اگر به این می اندیشید که اکثر کودکان از هیولاها می ترسند! آنا نیز کودکی بود که از هیولاها میترسید. کجای این موضوع مشکل دارد؟
بایستی بگوییم که درمورد آنا، این ترس عادی کودکانه به حملهی اختلال وسواس تبدیل شده است، به طوری که زندگیاش تحت تأثیر این اختلال قرار گرفت و نتوانست برخلاف بیشتر کودکانی که نگران وجود موجوداتی زیر تختخوابشان هستند، بر آن ترس چیره شود.
وقتی که او یک کودک بود، همکلاسیهایش از او میپرسیدند که چرا مدام دستهایش را میشوید؟ آنجا بود که او تصمیم گرفت تا از ترس «متفاوت» بودن، علائم و نشانههای اختلالش را مخفی کند.
او در سن دهسالگی بعد از تصور جهنم و بهشت، دچار ترس شدید از مرگ شد. او مدام به این فکر میکرد که ممکن است بمیرد و به بهشت نرود. درنتیجه تا جایی که میتوانست تلاش میکرد تا کسی را نیازارد. چون ممکن بود پس از مرگ همین موضوع باعث ورود او به جهنم بشود. هرچند که تلاش او برای عدم آزار رسانی به سایر افراد در طول زندگی، قابل تقدیر است، اما شاید بتوان گفت این نوع از تفکر نشان دهنده ی این موضوع است که فرد بهمعنای واقعی کلمه، وسواسی شده است.
وسواس فکریعملی آنا وقتی شدید شد که بازی با فکر خودکشی را آغاز کرد. او فکر میکرد با ازبینبردن خودش، از انتقال جرمهایش به دیگران جلوگیری میکند. مادرش او را نزد یک رواندرمانگر برد، اما آنا از بیان فکرهایش خجالت میکشید. همین باعث بهتعویق افتادن درمانش برای مدت طولانی شد.
وقتی آنا ۱۸ ساله شد و شغل جدیدی بهدست آورد، فهمید که حالا وقت تصمیم جدی دربارهی زندگیاش است. او که پس از ترک تحصیل متوجه شده بود که تفکر وسواس گونه، زندگیاش را رو به نابودی کشانده است، با درسخواندن، پس از ساعت کاری و آخرهفتهها، راهی برای گرفتن مدرکش پیدا کرد. به طوری که او امروز ادعا میکند که ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از بهترین تصمیمات زندگیاش بوده است.
اما به نظرتان آنا الان کجاست و چه می کند؟
آنا حالا تحتدرمان قرار دارد، مشاوره میگیرد و معتقد است که از همهی ترسها و اضطرابهای ناشی از ناتوانی در چیرهشدن بر وسواس، خلاص شده است. او با مردی که بهقول خودش فوقالعاده صبور و مهربان است، نامزد کرده است.
وسواس فکریعملی او در دورههایی پدیدار میشود، اما آنا درجهت درمان آن، اعتمادبهنفس پیدا کرده است. او میگوید که مشاورش به او کمک کرده تا تفاوت میان فکرهای وسواسی و فکرهای شخصیاش را دریابد. حالا آنا میتواند خود درمانگر خود باشد.
اختلال وسواس در جوانان قابل درمان است. با توجه به نظر یک متخصص میتوان با درمانهای دارویی، رواندرمانی، گروه درمانی و…وسواس را تعدیل یا درمان کرد.
آنچه بسیار اهمیت دارد این است که با تشخیص علائم این اختلال در خودمان به عنوان یک جوان و یا جوانان دیگر ،هرچه زودتر شرایط مراجعه به یک درمانگر را فراهم کنیم. یادمان نرود که جوانی همراه با حضور در اجتماع و تعاملات اجتماعی است و این اختلال بر حضور اجتماعی تأثیر منفی زیادی میگذارد.
برای آگاهی بیشتر از اختلال وسواس فکریعملی، علائم و نشانههای آن و روشهای درمانش میتوانید مقالهی اختلال وسواس فکریعملی را نیز مطالعه کنید.